حسین صدرا،نور چشم مامان | ||
به نام خدایی که پناه عالمیان است سلام به پسر مهربون و دوست داشتنی .شاید تعجب کنی که چرا بعد از اینهمه مدت آدرس وبلاگت رو تغییر دادم و تصمیم گرفتم دوباره وبلاگت رو بنویسم...پسر گلم ان شاالله بزرگتر شدی خودت به خوبی دلیلش رو متوجه میشی. چند ماه پیش به من گفتی : همه آدما تو زندگیشون امتحان میشن، مامان شما هم داری امتحان میشی .فقط خیلی نگرانتونم که شما چی میشی؟در جواب بهت گفتم: شما از اینکه فردا با کی بری مدرسه نگرانی؟ گفتی نه . دوباره پرسیدم از اینکه ناهار فردا چی بخوری و کارای شخصیت رو چطوری انجام بدی نگرانی ؟ گفتی نه، خب من یه مامان مهربون دارم که مطمئنم حواسش به همه چیز هست . و اصلاً من نباید نگران باشم چون همه کارام رو مامانم برنامه ریزی میکنن. در جواب بهت گفتم : آفرین پس نگران من هم نباش چون من نگران خودم نیستم . چون خدای مهربونی دارم که مطمئنم بهترین ها رو برام برنامه ریزی میکنه و دستم رو میگیره . بعد برگشتی گفتی : وکیل من وشما حضرت ابالفضلِ.خیلی قویِ.حتماً اَزمون دفاع میکنِ... وقتی این جمله رو گفتی، بی اختیار اشکام اومد . بعد که رو حرفت فکر کردم دیدم اعتقاد و ایمانی که تو به حضرت ابالفضل (ع) داری ،خیلی قشنگ و دوستداشتنیِ. بخودم گفتم : یاد بگیر . توسل یعنی این.
[ شنبه 94/11/17 ] [ 11:58 صبح ] [ حسین صدرا ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |